عشق مامان و بابا احسانعشق مامان و بابا احسان، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

خاطرات احسان مامان

چند روز تعطیلی

سلام ماه خوشگل من    هفته گذشته  هفته خوبی بود برات .شب نیمه شعبان مامان جون اینا و خاله گیتی و خاله لیلا و خاله سعیده اینا اومدن خونمون .با نیکا و ماهان کلی بازی کردید . روز بعد که نیمه شعبان و تولد آقا امام زمان بود با مامان جون رفتیم خونه خاله لیلا مولودی .بعد از ظهر هم با بابایی رفتیم بیرون و شیرینی خریدیمو و بین مردم پخش کردیم .روز پنج شنبه هم ظهر رفتیم خونه مامان بزرگ و بعد از ظهر هم رفتیم پارک و گشت و گذار و حدودای ساعت 12 بود که برگشتیم خونه .روز جمعه من درس خوندمو و شما و بابایی هم با هم سر گرم بودید . خلاصه تعطیلات خوبی بود برات . دیشب هم موقع خواب بهم گفتی مامان میشه منو با خودت ببری اداره .گفتم نه ما...
17 خرداد 1394

فارغ التحصیل مامان

سلام ماه خوشگل مامان      چند روز پیش توی مهد براتون جشن پایان سال گرفته بودن و از نو آموز های پیش دبستانی عکس فارغ التحصیلی انداختن که پریروز بهمون تحویل دادن . وقتی عکستو از مدیرتون تحویل گرفتم گریه ام گرفت .نمیدونم چرا دست خودم نبود شاید چون باورم نمیشه که اینقدر زود داری بزرگ میشی و از دنیای شیرین خردسالی جدا میشی  و شاید به خودم فکر میکردم ....نمیدونم چی بود ولی حال غریبی بود مامانی .امیدوارم یه روز جشن فارغ التحصیلی دانشگاهت .   یکسری عکس هم توی گوشیم دارم از حیاط مامان جون اینا که دیگه شکوفه هاش تبدیل به گیلاس و آلبالو شده و یکسری عکس هم توی محوطه خونمون .   ...
6 خرداد 1394
1